شروع به کار وبلاگ خاله شادیشروع به کار وبلاگ خاله شادی، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 24 روز سن داره

❤☆❤کودکانه های خاله شادی❤☆❤

♣لالایی♣

لالالالا گل لاله ببین مامانی خوشحاله میخونه سوره ی قرآن میخونه هی دعا مامان لالالالا گل پیچک بخواب ای کودک کوچک همه می گن میاد آقا امام مهربون ما لالالالا لالایی میشه دنیای ما عالی پر لبخند و خوشحالی گل ریحون و نعنایی لالالالا گل شبنم به یاد مکه و زمزم لالالالا گل آلو به یاد ضامن آهو همیشه باشی با وضو مادر   ...
28 بهمن 1390

☆شعر سوره فلق☆

خدایا آفریدی برایم روشنایی تمام آسمان شد پر از نور طلایی دلم پر کن زمهرت که باشد پاک و روشن همیشه دور گردان حسد را از دل من دعاها یاد حوبت همیشه بر زبان است به جز لبخند و شادی نباشد بر لبانم ...
23 بهمن 1390

☆خانم مربی☆

خانم مربی اومد بازم به کودکستان بازم همه نشستیم خوشحال و شاد و خندان دوباره حرف تازه سرود و شعربازی شنیدن یه قصه دوباره خونه سازی بازم با چسب و قیچی یه کاردستی خوب دوباره بازی اما با برگ و سنگ و با چوب خانم مربی ما همیشه مهربونه هربچه ای که اینجاست    قدر اونو می دونه          ...
23 بهمن 1390

☆لا لا لا لا نخواب☆

لا لا لا لا نخواب سودی نداره همون بهتر که بشماری ستاره همون بهتر که چشمات وا بمونه که ماه غصه اش نشه تنها بیداره لا لا لا لا نخواب باز هم سفر رفت نمیدونم به کارون یا خزر رفت فقط دردم اینه مثل همیشه بدون اطلاع و بی خبر رفت لا لا لا لا نخواب میدونه جنگه دست هر کی میبینی یه تفنگه یه عمره دور چشماش گشتم اما نفهمیدم که اون چشما چه رنگه لا لا لا لا نخواب زندونه دنیا ، سر ناسازگاری داره با ما بشین باز هم دعا کن واسه اون که ما رو اینجا گذاشت ، تنهای تنها لا لا لا لا نخواب اون راه دوره خدا میدونه که حالش چه جوره توی خلوت میگم اینجا کسی نیست خداییش که دلم خیلی صبوره لا لا لا لا نخواب تیره است چر...
6 بهمن 1390

☆آب☆

اول من آب بودم بودم میان دریا بعداً بخار گشتم رفتم به آسمانها در آسمان آبی یک تکه ابر دیدم با شور و شوق بسیار باران شدم چکیدم با ذره ذره خاک گل گل هزارها گل سرزد از آن خاک پاک ...
6 بهمن 1390